هنوز در سفرم

ساخت وبلاگ
در این هوای سرد، دستان گرمت را می گیرم و با هم تمام این خیابان را یکسره راه می رویم. تو از دغدغه هایت می گویی، پراکنده و بی وقفه، من فقط گرمی دستت را حس می کنم. تو از سختی راه می گویی و من فقط به موسی هنوز در سفرم...
ما را در سایت هنوز در سفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsayegio بازدید : 258 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 0:16

  طعم تلخی در خانه می پیچید. تو فنجان ها را پر می کردی و ما مست می کردیم با بوی قهوه. فنجان های سپیدی که سراسر سیاه می شدند. و سینی مسی زیر آن. همه را فرا می خواندی تا قهوه ای بنوشند. قهوه ای با طعم ت هنوز در سفرم...
ما را در سایت هنوز در سفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsayegio بازدید : 254 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 0:16